جدول جو
جدول جو

معنی ابن الفلات - جستجوی لغت در جدول جو

ابن الفلات
(اِ نُلْ فَ)
حربا. آفتاب پرست. خور. فطح. اسدالارض. خامالاون. بوقلمون. ابوقلمون. مارپلاس. آفتاب گردک. پژمره
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِنُلْ ؟)
علی بن محمد. از ادبا و شعرای مائۀ هفتم هجری. پاره ای تعلیقات و مجموعه ای چند و قطعاتی از اشعار داشته. وفات او به 703 ه. ق. بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ خَلْ لا)
ابوالحجاج یوسف بن محمد. وفات 566 ه. ق. دیوان انشاء مصر در ایام عبدالمجید عبیدی و پس از او با ابن خلال بود. او در بلاغت معروف به ود و شعر نیکو میگفت و تا زمان کهولت در کار انشا بود و در آخر عمر انزوا گزید
لغت نامه دهخدا